نامه ی بیست و نهم

ساخت وبلاگ
اپیزود اول: ساعت شیش و نیم بعد از ظهره جمعه روز سوم ماه رمضون بابا داره برای افطار خوراک جگر درست می کنه و مامان مشغول پختن قرمه سبزی برای سحری فرداست... تلوزیون روشنه و آهنگ شادی مشغول پخش شدنه. و ما خوشبخت ترین خانواده ی دنیاییم که کنار هم هستیم...  اپیزود دوم: ساعت شیش و نیم بعد از ظهره جمعه روز سوم ماه رمضون دیشب پدربزرگ زهرا فوت کرد  و امروز صبحم رو با خبر فوت مامانش و پدربزرگ همسر مهسا شروع کردم... لعنت به کرونا... از صبح تقریبا هیچ کار مفیدی نکردم و فقط تو تخت دراز کشیدم انگار مغزم فلج شده باشه... همش دوست دارم بخوابم که چند لحظه ای فراموش کنم چه اتفاق هایی افتاده... من مثلا دوستشم اما حتی نمی تونم تو سختترین لحظه های زندگیش کنارش باشم... لعنت به کرونا... اپیزود سوم: پارادوکس عجیبیه! نمیدونم باید به خاطر اتفاقی که برای زهرا افتاد به خدا گله کنم  یا باید ازش تشکر کنم چون می تونست این اتفاق برای من بیفته... می تونست مامان الان تو آشپزخونه نباشه... می تونست بابا کنارمون نباشه... می تونست ما خوشبخترین خانواده ی دنیا نباشیم... نامه ی بیست و نهم...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه ی بیست و نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2neyname3 بازدید : 122 تاريخ : سه شنبه 6 ارديبهشت 1401 ساعت: 4:11

تصور کن از خدا گله داری...

به خاطر خواستن چیزی و ندادنش...

شروع میکنی راز و نیاز کردن

دردو دل کردن

خواستن...

بعدش با خودت میگی بذار یک تفال به حافظ بزنم ببینم اصلا اون بالایی میشنوه صدامو یا نه...

بعد بیت آخر تفالت این میشه:

حافظ شکایت از غم هجران چه می کنی

در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور...

نامه ی بیست و نهم...
ما را در سایت نامه ی بیست و نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2neyname3 بازدید : 119 تاريخ : سه شنبه 6 ارديبهشت 1401 ساعت: 4:11

این حجم از پریشونی حق منه؟

اونقدر که ذهنم فلج بشه...

دستم فلج بشه...

پام فلج بشه...

"من" فلج بشه...

چرا قصه ی غم تمومی نداره

ته قصه درده شب قصه سرده...

نامه ی بیست و نهم...
ما را در سایت نامه ی بیست و نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2neyname3 بازدید : 131 تاريخ : سه شنبه 6 ارديبهشت 1401 ساعت: 4:11

شب و روز به چیزی فکر کنی که حتی نتونی برای کسی تعریفش کنی...

حتی روت نشه تو راز و نیازات با خدا به زبون بیاریش و از خودش بخوای...

 که با عقل و منطق و شرع و اخلاق هیچ رقمه جور در نیاد...

 

 

 

 

خدایا کنترل ذهنهامون رو خودت دست بگیر...

نامه ی بیست و نهم...
ما را در سایت نامه ی بیست و نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2neyname3 بازدید : 157 تاريخ : چهارشنبه 3 دی 1399 ساعت: 2:31

میدونی در واقع بعضی اوقات آدم تو زندگی اشتباهاتی میکنه که قابل جبران نیستند. گاهی حتی تاوانی که میده خیلی خیلی غیرمنصفانه و بزرگتر از خود اشتباه هستن. کاری میشه کرد؟ نه!! واقعا نه!!! هی هم میای با خود نامه ی بیست و نهم...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه ی بیست و نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2neyname3 بازدید : 163 تاريخ : چهارشنبه 3 دی 1399 ساعت: 2:31

بد ماجرا می دونی کجاست؟

اونجا که لیست دوستاتو باز میکنی دونه دونه از بالا میای پایین و به ته لیست می رسی میبینی به هیچ کدومشون نمیتونی دردتو بگی...

به مامانت نمیتونی بگی...

به خواهرت نمیتونی بگی...

به دوستای صمیمیت نمیتونی بگی...

حتی به تراپیستت نمیتونی بگی...

پس من این درد لامصبو به کی بگم...

دلم ترکید ازبس تنهایی غصه خوردم...

نامه ی بیست و نهم...
ما را در سایت نامه ی بیست و نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2neyname3 بازدید : 112 تاريخ : چهارشنبه 3 دی 1399 ساعت: 2:31

اگر شیدایی یعنی 24 ساعته به موضوعی فکر کنی...

با فکرش بخوابی، با فکرش بیدار بشی...

کل شب خوابش رو ببینی...

هر لحظه و هر لحظه و هرلحظه در هر موقعیتی تو یادت باشه...

مدام تمام برخوردها رو تو ذهنت مرور کنی و گاهی لبخند بزنی و گاهی اشک بریزی...

و از شدت دلتنگی احساس کنی تمام قفسه سینت تو فشاره...

اگر شیدایی یعنی این ها...

من تو 26 سالگی یک شیدایی عمیق رو تجربه کردم!

همین...

نامه ی بیست و نهم...
ما را در سایت نامه ی بیست و نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2neyname3 بازدید : 186 تاريخ : چهارشنبه 3 دی 1399 ساعت: 2:31

زندگی بازی های عجیبی سر آدم میاره... سال پیش این موقع حتی یک درصد هم حدس نمیزدم که امسال این موقع هشت ماه باشه که رفیق شفیق رفته باشه... پارسال این موقع درگیر کارها و خرید های عروسیش بودیم... جشنی که نامه ی بیست و نهم...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه ی بیست و نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2neyname3 بازدید : 169 تاريخ : پنجشنبه 12 تير 1399 ساعت: 11:35

میدانی ری را تو میتوانی پیش پا افتاده ترین کارها را نیز به خواستنی ترین شکل ممکن انجام دهی... مثلا هنگامی که کتاب میخوانی ،چشمات آرام بین خطوط حرکت میکند و آدم میخواهد برای اخم ظریف پیشانیت جان بدهد.. نامه ی بیست و نهم...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه ی بیست و نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2neyname3 بازدید : 208 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:29

بعضی روزها نه لب ها برای ادای کلمات میچرخند و نه قلم بر روی کاغذ میرقصد
بعضی روزها را باید در سکوت گذراند 
در برزخی میان رفتن و ماندن 
بگذار از زبان بگویند:

و فراموشی کیمیاست...
نامه ی بیست و نهم...
ما را در سایت نامه ی بیست و نهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2neyname3 بازدید : 223 تاريخ : سه شنبه 10 ارديبهشت 1398 ساعت: 23:20